*کلمات:
وقت طلاست: کنایه از این که وقت بسیار با ارزش است.
با صرف وقت می توان طلا به دست آورد: با استفاده از وقت و به کاربردن آن
به حیرت فرو رفت: شگفت زده شد.
صاحبان قبور: مردگانی که در قبرها قرار داشتند.
حک شده بود: کنده کاری شده بود.
پیش خواند: فراخواند، به نزد خود خواند، او را صدا زد
قسمت اعظم عمر به غفلت سپری می شود: بیشتر عمر در بی خبری می گذرد.
عمر با باد کردن: کنایه از تلف کردن عمر است.
گره از کار دیگران گشودن: کنایه از بر طرف کردن مشکل
تردید: شک و دودلی
صرف: خرج کردن و هزینه کردن
دقایق: جمع دقیقه
تباه: نابود، هدر دادن
تعیین: مشخص کردن
اثنای: میانه ها، جمه ثنی
قبور: جمع قبر، آرامگاه ها
حک: کنده کاری
تجاوز: از حد گذشتن
دی: مخفف دیروز
برنامده: آینده، چیزی که هنوز نیامده
مکن: نکن
الکی: بیخود، بیهوده، بی جهت
دائما: پیوسته، همیشه
اضطراب: پریشان شدن، نگران شدن
مصاحبت: هم نشینی و همراهی، دوستی
اوقات: جمع وقت
اعجاب: شگفتی و تعجب، کسی را شگفت زده کردن
مرور: مطالعه سریع کتاب یا رساله
تامّل: اندیشه کردن، فکر کردن
اعظم: بزرگ، بزرگتر
عبرت: پند و اندرز گرفتن
خفتن: خوابیدن
نظر: نگاه، دید گاه
دل آِزرده: ناراحت
معنی بیت و ارایه ها؛
دی که گذشت هیچ از او یاد مکن / فردا که نیامده است فریاد مکن
معنی: به دیروز و گذشته و اتفاقات آن فکر نکن (یاد نکن)، از فردا و آیندهای که هنوز نیامده، هراس نداشته باش و خیلی نگران آن نباش.
آرایه ها: دی: مخفف دیروز / ردیف: مکن و مکن / فریاد و یاد: قافیه
بر نامده و گذشته، بنیاد مکن / حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
معنی: بر آینده و گذشته، عمر خود را بنا نکن، بلکه زندگی را بر حال بساز. اکنون شاد باش و عمر خود را تلف نکن.
آرایه ها: ردیف: مکن و مکن / بنیاد و بر باد: قافیه / عمر با باد کردن: کنایه از تلف کردن عمر است. / تشبیه گذشتن عمر به باد